ریحانهریحانه، تا این لحظه: 9 سال و 10 ماه و 28 روز سن داره

عشق مامان و باباش

سفر مشهد ریحانه جووون

1394/10/16 13:49
نویسنده : Sara
403 بازدید
اشتراک گذاری

دخترم اولین سفر به مشهدشو رفت  و کلی ذوق داشت 

ولی چون سرد بود نتونستیم زیاد بگردونیم  

وقتی یه عالمه نینی رو اونجا میدید دوست داشت باهاشون بازی کنه  همش میرفت سمتشون و خوراکی بهشون میداد و میخواست باهاشون دوست بشه از بس این خوشگل خانوم من مهربونهمحبت

کلی زیارت کردیم و چون اون موقع که ما رفتیم سمت زنونه رو صفی کرده بودن تونستیم به ضریح برسیم و ریحان گلی من تو اولین سفرش دستشم رسید .هر چند صفش خیلی طولانی بود و خسته شدیم ولی می ارزید

ناگفته نماند که بعضی خانوما مثل همیشه با صف مشکل داشتن میخواستن حق بقیه رو ضایع کنن تا زودتر برسن بالا باز خوبه خادمای حرم بودن و اگه میدیدن اجازه نمیدادن .

یکی دوبار برای خرید سوغاتیا رفتیم بازار ولی ریحان گلیمونو انقدر پوشونده بودیم سنگین شده بود و ما خسته شدیم.

برای گردشم رفتیم باغ وحش و شهربازی که از شانس ما شهربازی بسته بود و فقط رفتیم باغ وحش بعدشم باغ وکیل آبادخیلی خوشگل بود مخصوصا تو فصل پاییز  دیگه جایی نتونستیم بریم. چون هم زیاد نمیتونستیم بمونیم و  هم سرد بود و هم یه روزش مامان ریحان گلی مریض شد و رفت زیر سرم و آمپول 

راستی رفت و برگشت مجبور شدیم یه کابین کلا بگیریم تا راحت باشیم آخه با بچه سخته بخوای این همه راهو یه جا سیخ بشینی  اونم با این دختر شیطون ما که عاشق قطار شد و همش داشت تو راهرو با باباییش قدم میزد و با مسافرای دیگه خلاصه هر کی رد میشد دوست میشد و براشون حرف میزد 

اینم از سفر دختر گلی من

عکسای مشهد دخترمونو میتونید توی ادامه مطلب ببینید

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)