ریحانهریحانه، تا این لحظه: 9 سال و 10 ماه و 28 روز سن داره

عشق مامان و باباش

خلاصه

1394/10/16 12:52
نویسنده : Sara
291 بازدید
اشتراک گذاری

خب میرسیم سر اصل مطلب یه خلاصه از اتفاقایی که این مدت که نبودیم بگم.

دختر من حسابی برای خودش خانومی شده کلی حرفایی جدید یاد گرفته خیلی هم بلبل زبونهچشمک

راستی پسر عموی دخملیم به دنیا اومده و الان 5 ماهشه و اسمشم حماد گذاشتن که دخترم خیلی خوشگل میتونه بگه حماد.

کلا دختر مهربون و آرومیه و صد البته عاشق کتااااااااااااااااااااااااااااااااااااب و همش دستش یه کتابه و میاره میده به من یا باباییش تا براش بخونیم و بعضی شعرا رو حفظ کرده.

مثلا همین الان با یه کتاب جلوم وایستاده تا براش بخونم ولی شبکه پویا به دادم رسید خندونک 

کلمه هایی که ریحانه میگه:

آب

بابا _ بابایی جان _ حمید جون

مامان _ مامانی _ مامانی جان

باباجون = بابابزرگ

مامان جون = مامان بزرگ 

دابی _ داب دابی _ دابی جووون = دایی

تلفنو برمیداره میگه : الو ، سلام ،عوبی (خوبی) ، بچی ها عوبن ( بچه ها خوبن ) ، نمنون ( ممنون ) ، سمامتی (سلامتی) ، مرسی، اودابظ (خداحافظ)

تا 10 یاد گرفته بشماره 

شعر اتل متل و توپ قلقلی و توپولویم وخرگوش و تاب بازی وچند تا دیگه رو میخونه .

پسندها (1)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان راضیه
16 دی 94 12:59
سلام دوست خوبم.زنده باشه الهی کوچولوی قشنگتون...دختر قشنگ من تو جشنواره نی نی وبلاگ شرکت کرده ..اگر لطف کنی و بهش رای بدی ممنونت میشیم کد52 به1000891010
Sara
پاسخ
سلام عزیزم .ممنون عزیزم سلامت باشی خدا کوچولوی شمارو هم براتون حفظ کنه چشم