الهی مامانت برات بمیره امروز خودمون 2 تایی رفتیم تا دخملم واکسن بزنه اولش همه چیز خوب بود تا نوبت واکسن رسید و خانومه به من گفت تا پای کوچولوتو نگه دارم منم از ترس رنگم پریده بود ولی خیلی خودمو کنترل کردم الهی بمیرم که از ته دل گریه میکردی و دل مامانی برات کباب شد کااااااااش همه واکسن ها خوراکی بود بعدش که بغلت کردم و کلی برات حرف زدم یه کم اروم شدی. وقتی اومدیم خونه یه چند ساعتی سرحال بودی ولی بعد از چند ساعت دردات شروع شد و نمیتونستی پاهاتو تکون بدی من کارم شده بود کمچرس سرد و گرم ودادن قطره بهت خداروشکر که زیاد تب نکردی اولین واکسنت به خیر گذشت اینجا اولین باره که زبونمو د...